همانطور که وعده کرده بودم بنا دارم در سلسله یاداداشت هایی مواردی که طی 9 سال مدیرعاملی بنده در شرکت پویش و 12 سال مدیرعاملی پدرم در شرکت البرز تدبیرکاران گذشت تا منجر به عزل بنده و ایشان از این سمت ها شد را منتشر کنم.
طبعا این موضوعات با تصمیم شخصی و بر مبنای مشاهدات شخصی و مستندات و مدارکی است که بنده دسترسی دارم و در حد توان با شفافیت کامل ارائه خواهد شد.
یادداشت شماره 1
بسم الله الرحمن الرحیم
در سال 1394 پس از آن که شرکت البرز تجهیز گستران که موسسش بنده بودم و در دو نمایشگاه بزرگ در کشور مطرح شد و شروع قوی داشت، پیام هایی از سوی مدیریت شرکت البرز تدبیرکاران آقای دکتر علیرضا مسعودی و شرکت های تابعه ایشان ( توان کاو نت، نوین نت پارس ، البرزتدبیر خوزستان و البرز تدبیر مشهد) به بنده ارسال شد و مقدمه ای شد برای مباحث طولانی و مفصل پیرامون تاسیس شرکت پویش.
از آنجایی که شرکت البرز تدبیرکاران با تاسیس شرکت های فوق الذکر به شکل موازی ( اطلاعات بیشتر و کامل تری از سابقه هر یک از شرکتها، ترکیب سهامداران و … در یادداشت های بعدی منتشر خواهد شد) سهم بازار را به صورت انحصاری محدود کرده بود در سالهای گذشته، با وجود شرکت جدید بنده مخالف بود و این شرکت را خلاف منافع انحصاری خود میدید. در واقع چون بنای شرکت البرز تجهیز گستران بر فروش و ساخت دستگاه های آزمایشگاهی و ایجاد بستری برای گسترش بازار و ارائه مشاوره جهت تاسیس آزمایشگاه های مجهز در شرکت بود، این موضوع خلاف منویات آقای دکتر مسعودی بود و به وسیله افراد نزدیک به ایشان فشارهایی وارد شد تا بنده از این کار منصرف شوم. بعد از مذاکرات مفصل که جزییات آن نیز جداگانه در یادداشت های آتی مطرح میشود بنا شد شرکت جدیدی تاسیس شود که شرکت البرز تدبیرکاران نیز سهامدار باشد که از منافع آن بهره مند باشد.
در آن برهه بنده شناخت دقیقی از مسائل پیچیده و منحصری که بین شرکت ها حاکم بود نداشتم و همزمان با توجه به اینکه مشکلات و اختلافات درونی شرکت البرزتدبیر کاران به سمتی رفته بود که پدر بنده به شدت تحت فشار رفته بودند و من این فشار هایی که از طرف آقای دکتر مسعودی به ایشان وارد میشد را پیشرفت شرکت البرز تجهیز میدیدم و خود را در قبال پدرم مقصر میدانستم همزمان تصمیم گرفتم برای حل این موضوع و اختلافات و دفع شر و فشار های وارده این موضوع را بپذیرم و شرکت پویش با پیشنهاد اسمی بنده تاسیس شد.
در مورد اختلافات البرزتدبیرکاران که منجر به عزل پدر بنده از سمت مدیرعاملی در البرز تدبیرکاران شده بود در یادداشت های آتی به قلم ایشان موارد را اشاره خواهیم کرد و مفصل به بحث گذاشته خواهد شد.
همینجا لازم است اشاره کنم در آن دوران برادر من جناب آقای دکتر محمد سجاد مسعودی نیز با توجه به رابطه خانوادگی که با آقای دکتر علیرضا مسعودی داشتند با من دائم در ارتباط بودند و ایشان نیز با من موافق و هم نظر بودند که حل اختلافات و حفظ ارتباطات فامیلی از نظر انسانی درست است و بایستی این موضوع را ما کمک کنیم. ایشان در مورد متونی که بنده در این یادداشت ها مینویسم در صورت هر گونه خطایی در نقل قول ها از سمت من لطفا به من تذکر دهند. من ایشان را انسانی مومن و با خلوص نیست میشناسم.
متاسفانه بنده و اخوی غافل از آن بودیم که به جای حل مشکلات و اختلافات در حال شکل دادن به سناریوی جدیدی هستیم که ناخواسته بر مشکلات قبلی اضافه میشود. همینجا لازم است از پدرم آقای مهندس کیومرث مسعودی حلالیت بطلبم که ایشان بارها به ما تذکر دادند که آقای دکتر مسعودی بر وعده ها و سخنانشان صادق نیستند اما ما راه خود را پیش گرفتیم و از پدر خواهش کردیم مراعات کنند تا به سمتی بریم که ان شا الله اختلافات حل و در غالب شرکت جدیدی کار را جلو ببریم.
سناریوی جدید الان که در سال 1403 هستیم بر ما کاملا شفاف و روشن شده است و هدف من از این سخنان نعوذ با الله تخریب شخصیت هیچ فردی نمیباشد هدفم جلوگیری و شاید کمک به کسانی باشد که در این موارد مشابه درگیر میشوند.
طرح پیشنهادی که در جلسات طولانی مورد توافق طرفین قرار گرفته بود تا چند روز قبل از تاسیس شرکت پویش بر این اساس بود که واحد خدمات آزمایشگاه آنالیز روغن ترانسفورماتور از البرز تدبیرکاران جدا شود و به پویش منتقل شود و پدر بنده که بنیان گذار این موضوع بودند در شرکت جدید مدیرعامل باشند و بنده هم به امور مربوط به فروش و بازرگانی تجهیزات و مواد آزمایشگاهی مرتبط به سایر شرکت ها بپردازم. شاهد این موضوع اخوی بنده است که آقای دکتر مسعودی دست من را فشردند که اگر پدرت مدیرعامل باشد شما ناراحت نمیشی که بنده عرض کردم خبری از این خوشحال کننده نخواهد بود که با این واسطه اختلافات حل شود.
در روز های آخر جلسه ای ترتیب داده شد و من متوجه شدم آقای دکتر علیرضا مسعودی تصمیم گرفته اند چند تن از دوستانشان را هم در این شرکت جدید سهامدار کنند و موضوعات جدیدی را مطرح کردند. یکی از این عزیزان آقای مهندس محمود ترکی جوشقانی از مدیران موفق و وزین پژوهشگاه صنعت نفت که به تازگی بازنشسته شده بودند. قبل از روزی که بنده از حضور آقای مهندس ترکی در ترکیب شرکت پویش مطلع شوم، شاید دو یا سه بار ایشان را زیارت کرده بودم. سرانجام با حضور بنده، آقای مهندس ترکی جوشقانی و شرکت البرز تدبیرکاران و سهام دار کردن دوست دیگر آقای دکتر مسعودی، آقای رضایی سمنانی و همینطور آقای داوود سلیمانی ( مدیر آزمایشگاه توان کاو نت) با این توضیح که از قول آقای دکتر مسعودی این افراد توانمند هستند و به پیشرفت شرکت پویش کمک خواهند کرد شرکت پویش تاسیس شد.
قطعا سوال اصلی این است که هدف اصلی تاسیس شرکت پویش حل اختلاف پدر و آقای دکتر مسعودی بود پس کجا هستند ایشان؟
این هم بخشی از سناریوی پیچیده آقای دکتر مسعودی بود که با ذکاوت خاص منحر به فرد خویش که بنده اعتراف میکنم فردی با این حد از سیاست ورزی به عمر ندیده بودم هست.
ایشان در جلسات خصوصی به بنده و آقای دکتر سجاد اخوی بنده میگفتند اگر بنده سهام برای پدر شما در نظر بگیرم باید به سایر مدیران شرکت های دیگه زیر مجموعه خودم هم سهام بدم که این باعث میشه آن افراد پر رو شوند و الان به همین که دارند قانع اند و لذا فرصتی بدید تا پویش تاسیس بشه و بعد من از سهمی که برای البرز تدبیر کاران هست 10 درصد به پدر شما میفروشم و 5 درصد نیز به هر یک از اخوی های من. همچنان سناریوی ذهنی ایشان دقیق جلو می آمد و ما هم در جهت حل اون اختلافات قدیمی به این موارد تن میدادیم. اما پدرم که تجربه 20 سال کار در مجموعه البرز و خصوصا بعد از اضافه شدن آقای دکتر مسعودی به شرکت البرز را داشتند این مورد را هم دروغ ایشان میدانستند و با ما همکاری نمیکردند.
سرانجام به هر شکلی بود بابا رضایت به شراکت ما با شرکت البرزتدبیرکاران داد و با شرایطی که دکتر مسعودی در جلسات خصوصی به ما گفته بودند ولی معتقد بودند ایشان خلف وعده خواهد کرد.
شرکت پویش با ترکیب سهامداران ذکر شده ثبت شد ( از ابتدا تمام امور مربوط به ثبت و نامگذاری و … توسط شخص اینجانب صورت پذیرفت.)
هدف من از ذکر جزییات تا حد ممکن برای این است که دقیق تر مطرح شود ولی خیلی همچنان مانده تا به مشکلات اصلی و فرآیندهای پیچیده ای که در یادداشت های آتی بیان خواهم کرد برسیم. بابت اینکه سر خواننده محترم درد میگیرد عذرخواهم.
در یادداشت آتی به یک سال ابتدای تاسیس شرکت خواهم پرداخت و پس از آن به معضلاتی که پیش آمد و نوعی که شرکت جلو رفت تا 8/03/1403 که بنده عزل شدم. در این بین به روابط پیچیده و خاصی که در بین شرکتهای تابعه هست اشاره و گزارشاتی از تخلفات عجیب و عدم انطباق با روح بازار و رقابت ارائه خواهم کرد.
و من الله التوفیق
محمد جواد مسعودی